در سالهای اخیر دولتها تلاش داشتهاند میزبانی نشستها و جشنوارههای بینالمللی را بهدست آورده و در این راستا رقابت شدیدی نیز برای بهدستآوردن میزبانی وجود دارد. اگرچه در این میان میزبانی جشنوارههای ورزشی مانند المپیک یا جام جهانی فوتبال از اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بالاتری برخوردار است و رقابت جدی میان کشورها وجود دارد اما کمکم نشستهای اقتصادی مانند مجمع جهانی اقتصاد و نشستهای فرهنگی و گردشگری مانند اکسپوها جای خود را در میان نشستهای بینالمللی باز کردهاند. اما در این میان همواره نشستهای سیاسی آن هم در سطح عالی از اهمیت خاص خود برخوردار هستند.
دولتهای میزبان با توجه به جایگاه و شرایط سیاسی و دیپلماتیک خود، تلاش دارند از این فرصت در راستای منافع سیاسی و حتی اقتصادی خود نهایت بهرهبرداری را داشته باشند. تجربه ثابت کرده که همایشهای سیاسی در سطح عالی به لحاظ روانی و واقعی همواره فرصتهای سیاسی و اقتصادی جدیدی را به وجود آورده است.
برگزاری نشست سران جنبش عدمتعهد در تهران هم در حالی برگزار میشود که ایران در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی بینالمللی قرار دارد. جدای از بهرهبرداری گسترده سیاسی که ایران از نشست تهران میتواند داشته باشد، ایجاد فرصتها و بهرهبرداریهای اقتصادی قابل توجهی نیز میتوان بر آن متصور شد. یکی از مهمترین این فرصتها، بالارفتن درجه اعتماد و اطمینان فعالان اقتصادی داخلی و خارجی نسبت به ادامه فعالیت اقتصادی و تجاری آنهاست. از ماههای قبل بهدلیل تشدید تحریمها، فضای اقتصادی، تجاری و کسب و کار در کشور دچار تلاطم و رکود شد و بهدنبال این رکود، بیاعتمادی بر فضای اقتصادی کشور سایه افکند که اثرات آن در تلاطم بازار ارز و طلا و افزایش قابل توجه تورم دیده شد. این شرایط به بالارفتن ریسک فعالیت اقتصادی در کشور انجامید.
برگزاری نشست تهران در ابتدا میتواند حامل یک پیام روانی بزرگ به جامعه، فعالان اقتصادی، بازاریان و صاحبان سرمایه داخلی و خارجی باشد و آن چیزی جز آرام بودن شرایط و کاهش ریسک فعالیت اقتصادی در کشور نیست. البته نفس برگزاری نشست سران جنبش عدمتعهد حاوی این پیام است اما میتوان با تدبیر و برنامهریزی درست، اثرات روانی آن را برای اقتصاد کشور دوچندان کرد بهگونهای که اثرات آن صرفا روانی، کوتاهمدت و موقت نباشد و در بردارنده اثرات بلندمدت و پایدار و واقعی در حوزه جذب سرمایهگذاریهای خارجی، از بینبردن محدودیتهای بینالمللی و رونق کسبوکار باشد.
بنابراین نباید همه دستاوردهای اجلاس تهران را محدود به حوزه سیاسی ساخت. باید از این فرصت بینظیر در جهت گشایش اقتصادی و بازگرداندن اعتماد و اطمینان به فعالان اقتصادی داخلی و خارجی بهرهبرداری لازم را برد. اگرچه روشها و ابزارهای سنجش اعتماد و اطمینان اقتصادی در کشور ضعیف است اما میتوان آثار اولیه لازم را بهویژه در بازارهایی مانند ارز و بورس مشاهده کرد. واکنش این بازارها میتواند معیار سنجشی برای کمیت و کیفیت بهرهبرداری اقتصادی و سیاسی ایران از نشست مهم جنبش عدمتعهد باشد.